حس دلهره یه احساس بد

یه حس از دست دادن داره اذیتم میکنه نمیدونم آخرش چی میشه همه امیدم به خداست

از همه فقط میخوام که برام دعا کنن به آرامش شدیدی نیاز دارم هم خودم هم مخاطب خاصم :-( 

الان اسم وبلاگمو دیدم خندم گرفت آرامش داره اما خودم دیگه آرامشی ندارم

همه چی گره خورده یه جورایی موندم چطوری راضی کنم عزیزامو اگه راضی کنم بعدا پشیمون نشن و نشم و نشه

اما متاسفانه هیچی تضمین نمیکنه اینو جز قسم که اونم شکوندنش کاری نداره یه کفاره داره و روزه

خیلی برام دعا کنید خیلی ...


کهنگی... بوی نای دوسداشتنی!

خیلی وقته فراموشم شده نوشتن حس و حال نوشتن ندارم ...

خیلیا که سر میزدن به خاطره اینکه کامنتهاشون تایید نشد و بی جواب مونده دیگه سر نمیزنن :D

خب حقم دارن عیب نداره ...

حسابی سرم شلوغه و درگیره پروژه و گدروندن کارورزیم

یه تجربه ی خوبه

روزهای خندون و تقریبا شاد البته اگه بعدش از حلقم نزنه بیرون...

امروز به خدمتکار همین جایی که کارورزم نگاه میکردم آقای کوزه گر یه آدم مهربون که روزهای اول عبوس بود اما الان که فامیلیمو بلده تقریبا اخت شده داشت سطلهای کنار میزهارو بر میداشت که یه انگشتر تو انگشت حلقش توجه امو جلب کرد چقدر بوسیدن داشت اون دستای زحمتکش وفادارش به زندگی ...


امیر علی عشقم مریض شده بستری شده تو بیمارستان تب و بیرون روی داره دعا کنید نفسم مرخص شه

از بس توله سگ شیرینه همش چشم میخوره :) 

دلم واسه همتون تنگ شده خیلی زیاد

ممنونم از یه دوست مهربون که همیشه با کامنتهاش همراهیم کرده با این علامت میفهمه خودش کیه

منظورم شکلک نیشخنده :ِD

فعلاااااااااااااااااااااااااااا تا یه نوشتن دیگه


بی حسی مبهم...

ﺗﺠﺎﻭﺯ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺧﺘﺮه ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺮﺯﻩ مرد، ﺗﻮ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﺭﻭﺳﺮﯾﺸﻮ ﺗﺎ ﭘﯿﺸﻮﻧﯽ ﺟﻠﻮ

ﺑﮑﺸﻪ

ﺗﺠﺎﻭﺯ ﯾﻌﻨﯽ پسره با دوستاش ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻭﺍﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻦ.. ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﺩﻭﺭ

ﺑﺰﻧﻪ!

تجاوز یعنی دوستت دارم گفتنش بهت هزار تا معنی دیگه بده

تجاوز یعنی با ماشینش ول بگرده بعد یه دختر که دید هیییییییی بوق بزنه

تجاوز فقط فساد و فحشا نیست ...

تجاوز تو تمام حرکات روزانه ی ماست.

ﺑﻠﻪ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺯﻭﺭﮐﯽ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺵ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ

 


پ.ن1:اصلا حس خوبی ندارم اصلا نمیدونم نسبت به کسیه یا نسبت به چیز خاصیه

 

پست رو نوشتم اما اصلا حس و جون هیچیو ندارم نمیدونم چرا اینجوریم شاید شاد جلوه کنم

اما یه جوریم اه لعنت به من

همه نوشته های این پستم پاک شد ...

 

 

یه حال دل خوب...!


زنـــان عــاشــق مــردانـــی میــشونــد

کــه قدرت نگــاه مردانـــه شان ، بتوانــد دنیــای زنــانه آن هــا را تسخیـــر کنــد

زن معنــی تمــام نگــاه هــا را مــی دانــد ...


میــدانــد چــه نگاهــی برای دیــدن قلبــش است ...

چــه نگاهــی بــرای کشــف انــدامــش
...

پنجــره ی قلــب زن چشمــانــش است...!




پ.ن.1: خسته شدم ازینهمه نگاه هوس آلود از پیر مرد گرفته تا پسر جوون
گاهی وقتا مردهای زن دار و پیر تر ها شورشو با کلماتی که به زبون میارن بیشتر در میارن تا پسرای بد بخت به خدا از چشای نکبت بعضی هاشون میشه فهمید الان چه خبره تو وجوده کثیفشون

پ.ن.2:خیلی حس خوبی دارم خیلی حسم فوق العادست..!
وصف شدنی نیس این ماه دوسداشتنی و عزیز رو نمیدونم چرا انقدر دوسدارم
چرا انقدر روحم باهاش عجینه با همه گشنگی تشنگی سر درد هاش سر گیجه هاش
با همه خوبی هاش بدی هاش دوسدارم بسازم یه تحمل دوسداشتنیه که نه اجبار
میشه اسمشو گذاشت نه زور یه تحمل دوسداشتنیه


پ.ن:3:یه سری کارهارو همیشه تو ماه رمضون میزارم کنار حتی اینم واسم شیرینه
تا وقتی روزه هستم اما نمیدونم چرا همیشه اینطوری نیس دعا کنید همیشه اینطوری شم


پ.ن.4:کلاسام شده 3روز تو هفته اونم از 12 ظهر تا 8 شب دعا کنید فقط زنده بمونم
حالا لاغرم کنه خوبه اما از قیافه نندازتم عاغا تورو غرعان


پ.ن.5:فعلا روزه نیستم میخوام غیبت کنم عاغا

اون داییمو زنش که چند وقت پیشا عقدش بود عاغا به حد تهوع آوری حال منو بهم میزنن
همه کاراشون بچه گانه آخه چرا اینا ازدواج میکنن اصن اینا چه فکری میکنن عاغا
عاخه عزیز من هر چیزی حرمتی داره اندازه داره مگه بچه بازیه عاخه
زنش که یکسر سرش تو گوشی بازی میکنه همش داییم کنارش یکسر ور رفتنای
مسخره اصن میخوای بالا بیاری
حالا ور برو زنته عقد کردته اما آخه نه جلو نامحرم حالا جلو خانما عیب نداره نه جلو یه نامحرم
که نشسته نه جلو یه مسن احترام نگه دار
اون یکی داییم منو کشته یعنی

کصافططططط منو کشونده کنار خودش نشستم

منو له کرده تو بغلش میگه اینا کم مونده اینطوری کنن اه اه تو شوهر کردی اینکارای جلفو نکنی
بهش میگم منو اینکارا من غلط بکنم انقدر شوهر جلف انتخاب کنم


من نمیدونم چرا این فونت کوفتی این شکلی شده ....!!!!!!!!!!!!!!!!


دل اســـت دیـــــــــــــــگر

دل همین است دیــگر ...

مینــشینــد بــرای خــودش رویـا میــبافــد

هــی آرزوهــای بیجــا میــکند

مثــل آرزوی بــوییــدن عــطر گــس مــردانــه ات

مثــل آرزوی بــوسیــدن حــریصــانــه و تــکثیــر شیــریــن یــک گنــاه در آغــوشت 

مثــل عــاشــقانه تسلیــم شــدن مقابــل هوســهایــت

مثـــــل...

میــدانــی؟!

بــازهــم آسمــان ریســمان بــافتــه ام

تمامــی مــاجــرا همیــن است

مـــن بــه جــز تــو هیــچ آرزویــی نــدارم ...!



پ.ن.1:این روزها هرچی بی حوصلگی و کسلی و کلافگی بود و تجربه کردم

دمشون گرم اینا تنهام نزاشتن حداقل!


پ.ن.2:مسافرت هم کنسل شد استارت رو ما زدیم یه سریایه دیگه راهی شدن

هیییییییییییییییی روزگار ایشالا بهشون خوش بگذره اصلا ناراحت نیستم که چرا باهاشون نرفتیم چون

تعدادی غریبه بودن اونجا که تازه فهمیدیم و پی بردیم به حکمت خدا که نخواست مارو معذب کنه...


پ.ن.3:نمیدونم با درخواست تغییر رشته م موافقت شده یا نه؟ حال ندارم برم بپرسم پس فردا

هم ثبت نام میباشد فکرکنم باید تو همین رشته باز ثبت نام کنم

واسم خیلی مهم نیس اینکه موافقت شه یا نه چون این ثبت نامم برنامه ها داشت و حکمتها حالا

شد شد نشدم زیاد مهم نیس چون میدونم حکمتی داره!

علاوه بر این کلی از هم کلاسیای گروه صنعتی لذت میبرم چون خیلی ماهن اما اون گروه رو

دوسندارم خو واسه همین انقدر بیخیالم نسبت به نتیجه ی این موافقت بله اصن یه وضی


پ.ن.4:به نظرتون اینکه یه فردی با چادر آرایش کنه اونم ملایم بهتره یا اینکه یه فردی بگه نه آرایش

نمیکنم به جاش هر جا میرسه جلو محرم یا نامحرم هی این چادر کوفتیو بازو بسته کنه هان

کدوم؟؟؟


پ.ن.5:

شب هایم می گذرد
بدون اینکـــه
دلم هوای آغوشت را داشته باشد
آغوشت ارزانی دیگران
من مهمان
پاهای بغل کرده ام هستم
و این آرامشم را حتی
با تو عـــوض نمی کنم


پ.ن.6:عاشق این تنهاییم

این تنهایی لذت بخش این آرامش این بی دردسری این دلهره نداشتنا ...


پ.ن.7:دلم تنگ شده واسه قلمم واسه بومم واسه رنگای روغنیه بد بو حتی واسه اون پایه ی دراز بد

قواره ی سنگین که همیشه حرصمو در میاره دلم لک زده واسه یه طرح ساده ی پر از مفهوم اما کو همت...!


پ.ن.8:ببخشید واسه متنهام هیچ اولویتی نمیزارم چون هر چی به زبونم میاد میزارم اینجا

اگه خیلی تناقضش حس میشه من عذر میخوام...

حذف یه سری ها از اینجا...!

نه به دیروزهـــــــــــــایی که بودی فکر میکنم ...

و نه به فرداهـــــــــــایی که شاید بیایی...! ! !

میخواهم امــــــــــــــروز را زندگــــــــــــــــــــی کنم

خواستیـــــــــــــــــ باشــــــــــــــــ نخواستیـــــــــــــــــ نباشـــــــــــــــ!!!!!!


پ.ن.1:چشم که هرزه باشد همه رو فاحشه میبیند ...!!!

این جمله بخوره تو سره اون دوست وبلاگی که ازش متنفرم از دیدش از سطح فکرش دقیقا اطرافشو

همین افراد پر کرده که همرو اینجوری میبینه متاسفممممممممم واسش و حلالش نمیکنم به خاطر یه سری از حرفایی که بهم زد ...!!!


پ.ن.2: این روزها

ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﮑﻮﺗﻢ !

ﺑﺎ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺣﺮﻓﯽ ...

ﻣﯿﺸﮑﻨﻢ !!!


پ.ن.3:خداروشکر میکنم که خدا خودش یه جوری یه کسی از همون موجودایه دوتا پست قبل رو پروند

که خودم فکم افتاد زمین یعنی در این حد تچکر خداجونم عاشقتممممممممم


پ.ن.4:یه تشکر ویژه از همه دوستای مهربونم که بدونه اینکه بهشون گفته شه پست جدید

خودشون اونقدر معرفت دارن که مدام سر بزنن ببینن کی پست جدید رونمایی میشه

لینک ها هم ویرایش شد خداحافظ وبلاگایه بی معرفت سپردمشون به خاطره ها اصن یه وضی


پ.ن.5:احتمالا آخر هفته یه مسافرت در پیش ایشالا جور شه بریم پوسیدیم تو این خونه والا به غرعان

مرد زندگیم...!

بـرای خودمـ مـردی شده امـ ...!

بیـصدا گريه ميکنمـ ... !

ايـن روزها در سکوتــ سرسختــ ...!

"دنيــــــا" مواظـبمـ بـاش ...

"قلـــــبم" هنــــوز زنــــانـــــه می تـــــپد...



پ.ن.1:گلو دردی دارم وصف نشدنی اما الان که فکر میکنم میبینم دیگه اونقدرم شدید نیس

مثه همیشه منشائ اون از بغض قورت دادست از تنش و استرس همیشه سرما میخورم دیگه واسم

عادت شده یه جا خوندم سیستم دفاعی بدن که ضعیف میشه باعث سرماخوردگی میشه که اونم از استرس

و اضطراب  و تنش میاد


پ.ن.2:خودمو میخوام بزنم به کوچه علی چپ...

به بیخیالی به اینکه هر چه شد بادا باد...!



پ.ن.3:لدفن تو کامنتای این پست از پست قبل صحبت نکنید...!با تچکر فراوان



پ.ن.4:
هـــــر تبی

تب عشـــــــــق نیست ،

گاهی وقت ها ،

بعضی تب ها ،

از عفــــونت هـــــــوسه .....!!!


پ.ن.5:خداروشکر که همه درسام پاس شد از دعای شماها بود و معرفت استادا

پای همه ی برگه هام به جز یکی که از استاده خوف دارم نوشتم پام شکسته بود نبودم

تو کلاس تونوخدا به من فقیر بیچاره کمک کنید



پ.ن.6:درخواست تغییر رشته دادم از حسابداری صنعتی به حسابرسی

دعا کنید موافقت شه که نشه با کمال میل درخواستشونو میپذیرم

یه همچین بچه قانعی هستم من اصن یه وضی

تهوع از زندگی...

این پستم رمز داره و به هرکسیم رمزو نمیدم به هرکسی دلم خواست میدم

به کسی که  درک کنه حرفامو

و مهمترین نکته اینه که هرکسی رمز رو ازتون خواست منکه راضی نیستم بدید بهش اینجا فرمانروا منم پس

من دوسندارم حرفامو یه سریا بخونن هرکس خواست کامنت بده خصوصی تا بهش رمزو بدم

امیدوارم به دوستای وبلاگیه خوبم بر نخوره  امیدوارم ...

راستی رمز و تا سه شنبه میدم بهتون نمیخوام تو روز عید به این بزرگی ناراحتتون کنم یا دلگیر شین

شاید به اکثر پسرا رمزو ندم یا متاهلا یا نمیدونم اصن شاید به کسی ندم

داغونم اما داغون

واسه حال دلم دعا کنید

شاید اصن ارزش رمز گذاری نداشته باشه شاید چون یه درد دل خصوصیه و شاید چیزی نباشه که فکرشو

میکنید حرفای دلمه واسه خودم که آروم شم

ادامه نوشته

یه دور سرگیـــــــــــــجه...!


حســـــــابـــی منـــو دور بـــزن ...!

خـــوب کـــه ســرت گیـــج رفـــت ...

میـــوفتـــی جلـــوی پـــای خـــودم...!



هـــی تـــو...!

دلــــت کـــه پیـــش مـــن بـــاشد و تنـــت در آغـــوش دیگـــری هـــزار خطبـــه عقـــد هــــم کـــه بخـــواننــد بـــاز هـــم ایـــن فـــاحشـــگـــی و هـــرزه گیـــست...!


پ.ن.1:چند روز پیشا میخواستیم بریم جاتون خالی پارک با خانواده پدر ازونجاکه اندیشیدیم نماز خوندن تو پارک کار درستی نیس

و ساعتشم نرمال نبود یه جا مسجد بود واستادیم نمازو بخونیم و لذت ببریم

انقدر حس معنوی خوبی بهم دست داد.حس اینکه تو حرم امام رضا(ع)نشستم حس اونهمه هیاهوی توی حرم اون رازو نیاز های فردی و زیرلب هرکس با خودش و خداش و امام رضاش

دلم تنگ شده واسه اون حس طلبیده شدن حس خواسته شدن

حس خوبه آرامش معنوی داشتن


پ.ن.2:دیروز که ملت ریخته بودن بیرون شادی و خوشحالیشون دیدنی بود ماهم با مادر گرام و پایه رفتیم دور دور عاغا انقدر خوش گذشت که نگو دستم که مدام روبوق بود و همه هم پایه خوشحالیشون لذت بخش بود یه حس خوب میداد به آدم


پ.ن.3:واسه انتخاب عاغای روحانی هم تبریک میگم اما کاملا مخالف بی حجابی و بی بندو باریم عارم میشه بگم که دوستام چرا اینطوری شدن اصن. من خودم خیلی معمولیم اما واقعا خجالت میکشم از پوشش بعضی از هم جنسام متــــــــــــــــــــــاسفم!


پ.ن.4:روزهام به تظاهر میگذره تظاهر به بی تفاوتی نسبت به افرادی که دوسم دارن دست خودم نیس تظاهر به بیخیالی به شادی به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیس 


 پ.ن.5:فردا عروسیه من خوشگل شم و بهم خوش بگذره توروخدا صلوات

 

 پ.ن.6:میشوم همان دخترک شلوغ پر هیاهو هنوز کسی را نیافتم که لایق خانمی هایم باشد

مرگ...!

یعنی خاک بر سر هرچی نت و بلاگفاست آشغال عوضی کصافطططططططططططططط

انقدر نوشتم اومدم بزنم ثبت هنگ کرد

بیشعور عجیب هاپو شدم یعنیا اصن یه وضی خدا قسمت نکنه

تناقضــــــــــــــــــــــ...!

»مـــــــــــــن»
بعـــــد از
»تـــــــــو »
به هیچ »
اویــــــــــــــــــی»
اجازه ی
» مـــــــــــــــــــــــــــــــــــا »
شدن نداده ام...

_شکـــ نکــن آینـــده ای خواهـــم ساخت که گذشـــته ام جلویـــش زانـــو بزنـــد

قرارنیــست من هـــم دل کســـی دیگــر را را بســـوزانـــم

بر عکـــس کســـی را کــه وارد زندگیـــم میشـــود آنقــدر خوشبـــخت میکنــم که به هــر روزی کــه جـــای او نیستـــی بــه خـــودت لعــنت بفرستــی

پ.ن.1:دارم به تناقض دوتا متنم فکر میکنم...

دلم شده ازون یه جوریا که گریه مبخواد دلتنگی داره

کلی حرف داره اما حرفش نمیاد بغضش نمیترکه ...

یه جوری شدم نسبت به بعضی از مسائل بی تفاوت شدم دیگه اون با احساس سابق نیستم

نه به دوسداشتنا عکس العمل نشون میدم نه به نفرت ها یه جوری شدم به خودم شک دارم که خودمم

یا نه..!؟

یه موقع هایی که با احساس میشم میگم زهره بروزش ندیا که هیچکس تره هم خرد نمیکنه واسش

اما تنفرهامو راحت به زبون میارم حتی کسی ارزش قائل نشه ...


پ.ن.2:خداروشکر فعلا تا 16 تیر تعطیله دانشگاه بعدش شروع میشه  که ماه رمضون خدا قوت و بنیه و

تحمل بده به هممون صلوات...


پ.ن.3:از همه دوستایی که میان نخونده کامنت میدن خواهش میکنم دیگه نیان و کامنت ندن من

دوسندارم کامنتام زیاد باشه واسم مهم اینه که واسم ارزش قائل شده و خوندتم

به اطلاع دوستای بیمعرفتم میرسونم که اوناییم که سر نمیزنن از لینکم حذف خواهند شد

اینجارو فونت بزرگ میزارم که حال نداره از اول بخونه حداقل این نظرشو جلب کنه


پ.ن.4:پنج شنبه ی دیگه عروسی داریم به نسبت نزدیک اما نه خیلی نزدیک امروز رفتم لباسمو خریدم

همه لباسها زشت و تنوع رنگاشون زشت تر واقعا نا امید شدم رفت

خداروشکر هم قیمتش ارزون شد هم خودشو دوسدارم نانازیه رنگش زرده آخجون عاغا

حوصله آرایشگاه رفتنو ندارم هر کی از دخترا ایده داره بگه همین تو خونه یه بلا سر موهام بیارم لدفن

چون میدونم برم آرایشگاه از بس حساسم خوشگل نشم زشت و بیریخت شم خوووووو

منو کمک کنین تونوخدا من کمک میخوام

پ.ن.5:اعیاد شعبانیه رو بهتون تبریک میگم اگه جشنی جایی رفتین التماس دعا

ماکه هر سال خونه همسایمونیم نمیدونم چرا زنگ نمیزنه دعوتمون کنه ...
بالاخره باید بدونیم چه لباسی رو حاضر بزاریم برا اونروز منکه همش معرکه لباسو دارم خو به منچه


پ.ن.7:دلــــم خیلـــی بیشتـــر از

حجـــمش پـــر اســـت پـــر از

جـــای خالـــی تـــو پـــر از دلتنــگی....


پ.ن.8:وقتــی میخـــواهمت

و نیستـــی اتفــاق تـــازه ای نمی افتـــد

فقـــط مـــن ذره ذره ایــوب میشــوم


پ.ن.9:نزدیک یک هفته میشه که سر گیجه و حالت تهوع میگیرم و قندم میوفته حالم بد میشه

اما دوسندارم مامانمو نگران کنم نمیدونم چرا اینطوری شدم کم خونیه یا واسه اون رژیم که فقط اسمش

رژیمه...!!!!!!!


دلم گرفته شاید!منتظرتم واسه هر هفته

(19)

انقضــــــــای خــــــــــــــــاص بودنـــــت به پـــایـــان رسیــــد...!

دیـــگه به تـــو فکـــر نمیکــــنم ...

گنـــاه اســـت ...

چشــــــــــم داشتــــــــن به مـــــال غریبـــه هــــا...!

.


خدایـــــــــــــا اینــکه میــگی از رگــ گـــردن به مـــا نزدیکو ایـــن حرفـــا در سطــح  شعــوره من نیــس

خدایـــــــــــا بغــلم کــن لطفا!


 کلمـــات توی ســرم مدامـــ با هــم ور میرونــد...
یکــــ دم خمـــاری میـــکنند یکـــ دم نئشــگی
و بــاز جــان دوبــاره میگیــرند
کتــو کولــی برایـــ هــم تکـــان میدهنــدو قـــد راســت میـــکنند
بــه تاریکــی ذهنـــم که میرسنـــد قــوی تر بـــالا و پائیـــن میشونـــد
از فـــرط پـــرده دریـــــ ارضــــاء کـــه میشونـــد
مـــن دستــــ به قلـــم میبـــرم
برای کســـانی کـــه ایـــن روزهـــا ؛ روزهایـــشان
فرق چندانــــی با شـــب های من نـــدارد
روزگـــارشـــان یـــا بـــه کـــج کردنـــه کـــمر سیگـــارهایشـــان میــگذرد
یا به مســت کردنـــه نفـــس بیمارشـــان
یا بــه هم آغوشـــی بـــا بالشـــی کـــه انتظـــار هیـــچ مالشـــی از آن نیســـت
...


پ.ن.1:تو این چند روز آغوش خدارو حس کردم کاش این حسم همیشگی بود مخصوصا

بعد از نمازام و اون عهدی که باهاش بستم!


پ.ن.2:خداروشکر اون امتحانمو که دلم شورشو میزد قبول شدم حالا باید نذرامو ادا کنم!


پ.ن3:گفتم دلشوره یاد این متن افتادم:


دل شــــوره :

چـــه شـــوری میزنـــد دلــم وقتـــی

در چشـــم دیگـــران آنقـــدر شیریـــن میـــشوی ...!

و تو چه میفهمی؟...

دلم شورشو میزنه هیچکس نپرسه شوره کیو لدفن!

به قول امیر علی



خوشبختم باهاش...

(18)

ایـــــــــــــــــــن روزا با دردامــــــــــــــــــــــ رفیـــــــــــــــــــق فــــــــــــــاب شدم...

شـــــــــــب لحاف تنهاییــــــــــــــــــــــــم پر میــشه از دردام...

دوره کمـــــــــــــــــــــــرم حلقــــــــــــــــــــــه میکنــــــــــــــــــــه دستاشـــــــــــــــــو...

در آغوش میکشــــــــــــــــه این جســــــــــم بی جون

نتــــــــــــــرس...!!!!!!!!

خوشبختـــــــــــــــــم باهاشـــــــــــــــــــــــــــــ !



پ.ن.1:سلامـــــــــــــــــ پر از روحیه و انرژی میخوام واستون بنویسم

ازین روزای پر از امتحان و استرس

با اینکه استرس زیاد داره اما یه جور لذت هم نهفته داره درونش تو اون روحش با این لذتش عاغا

امتحان اول (بهای تمام شده 1 با استاد راشدی کصافط)با ترکیدن کامل مغز تمامی دانشجوها انجام شد خوشبختانه من نمیدونم از کجاش آورده این سوالارو

گریه ی دوستم فائزه زو یادم نمیره خدا وکیلی

پ.ن..2:امتحان دوم سرشار از کلی تقلب و لذت بود من عاشق اون صمیمیت حین امتحانم که همه خواهر برادرای صمیمیه چند ساله میشن باهم یعنی کف قشنگ داره ها مخصوصا آقای مصدقیه عزیز و خانم سبحانی ماه چون نمیشناسید اسم میارم


پ.ن.3:امتحان چهارم زبان تخصصی بود عاغا این مراقب لعنتی مگه میزاشت چشام بچرخه خاک بر سر کصافط

یکی کنارم نشسته بود بنده خدا دختره هیچی ننوشته بود دلم براش سوخت صداش زدم برگمو نشون دادم

موقع دست تکون دادن من واسه جلب توجه دختره به برگم

من تو دلم :عشقم بنویس از رو برگم گنادالی آخه

اون:کصافط من خودم ننوشتم اونوقعت تو به من اشاره میکنی؟؟؟؟

من موقع خروج از جلسه:نوشتی؟

اون با حرکت چشماش:آره الهی فدات شم الهی قربونت شم بوس بوس

راستی یه نامه ی فدایت شومی نوشتم واسه استادم که نمره خوب بده گفتم پام شکسته بود خووووو گنادالم نتونستم کامل حضور داشته باشم من دیگه ایشالا قبول کنه ای خدا

پ.ن.4:دیگه امتحان بعدی میمونه که تئوریه و باید بشینم بخونم تا 20شم

التماس دعاااااااااااااااا از همه درسخونهای سر جلسه که 5شنبه تو کلاس منن رو دارم و خدای یه مراقب گنگ خنگ قرار بده برای ما فقط جون مادرت آقای ذولقدری یا خانمای آموزش نباشن مرگ من





تک پر!!

(17)

»»»»»»»»»»"تـــــــــــــــــــــک پــــــــــــــــــــرم" نماندی خیالی نیست»»»»»»»»»»»»!!!!!!!!!!!

                             دیگری پرپرت میکند... شکی نیست ......!!!!!!!!

.

.منـــــــــــــــــــــــــــــــ زنــــــــــــــــــــــــــــم مرا پریشانی موهایت نه...

مرا ته ریش خسته ات دیوانه میکند...!!!!!!!!1


پ.ن.1:دلــــــــــــــــــــــــــم یه جوریه اصن حالو حوصله ندارم همه حسام پریده دوسندارم کامنت بزارین که چرا و

وای وایو فلان دوسندارم این دلداریو با عرض پوزش از همه دوستای ماهم که میاین اینجا و منو شادم میکنین


پ.ن.2:امروز یه مخاطب خاص که پسر نیست دخترم نیس خانمه 37.38 سالس اما نمیگم کیه بهم یه حرفی

زده که تا عمر دارم دلم میخواد باهاش حرف نزنم

بهم گفت تو همش یه کاری میکنی بین منو فلانی دعواشه و همش حرف بشه

من:

اون:ـــــــــــــــــــــــــ

یعنی من دلم میخواست بشینم زجه بزنم به خدا من اصن حرفی نزدم اما چون همیشه و اکثرا

تقصیر داره زود دور برمیداره دلم دیگه نمیخواد حرف بزنم میترسم بینشون بهم بخوره
یعنی یکی که اعصابمو بهم مبریزه تا مدتها از چشم میوفته نمیدونم چرا اینجوریم و وقتی خوب

میشم اصلا دوسندارم ازون داستان پیش اومده حرفی به میون بیاد


پ.ن.3:اعصابم سگیه فعلا دلم سکوت جاده میخواد و یه آهنگ آرومـــــــــــــــــــــ

که بهم آرامش بده

پ.ن.4:حسم میگه خدا باهام قهر کرده منو تنها گذاشته رفته 

پ.ن.5:یه عاغایی رفته سربازی بعد هروقت این دوست ما میگفت چرا به من زنگ نمیزنه البته بینشون

شکرابه اما اون چیزه خاصی نمیگفت بعد دیشب تو فیس بوک دیدم نوشته بود واسه فیس بوکیاش  که من

پادگانم دعا کنید زود برگردم با خودم گفتم تو چطوری اومدی فیس بوک 2تومن دادی رفتی کافینت اما

کاش 2تومن میدادی میرفتی کارت تل میخردی زنگ میزدی به اون دختر بیچاره که شاید هنوزم دوست داره اما 

افسوس که فهمش همونقدر قد میده

نوموخوام قضاوت کنم شاید یه جوری اومده دیگه هان؟

به منچه اصن خودم اعصاب ندارم اه

پ.ن.6:راستی میگن یه نادون یه کتاب مینویسه 100تا عاقل نمیتونن پاسش کنن !!!!!!

ایام امتحانات تسلیت دانشجوها

 پ.ن.7:یکی از دوستای عزیز وبلاگ "محسن=عاشقانه های شبانه ام "دعوتتون کرده به پست جدیدش حتما سر بزنید به نظرم پست با نمکی میشه

http://www.mohsenak001.blogfa.com/

زن در روز پدر!

(16)

زن از دیدگاه دکتر شریعتی:

زن عشق میکارد و کینه درو میکند

او میزاید و تو برایش نام انتخاب میکنی

او درد میکشد و تو نگران از اینکه بچه دختر باشد

او بی خوابی میکشد و تو خواب حوریان بهشتی را میبینی

او مــــــــــــــــــــــــــــادر میشود و همه جا میپرسند نـــــــــــــــــــــــام

                         "پــــــــــــــــــــــــــــدر"




پ.ن.1:روز تولد حضرت علی (ع)رو به همه شیعه ها تبریک میگم و همینطور روز پدر و روز مرد رو

مخصوصا بابای خودم و همه باباهای مهربون و به نیمچه مردهای وبلاگ


پ.ن.2:امشب خونه مامان بزرگم مراسم بود به مناسبت تولد بعد از تموم شدن جشن موقعه

برگزاری مراسم اهدای جوایز به مردا بود

پ.ن.3:با همراهی 3تا دایی و خانماشون و کودکاشون یه سروصدایی راه انداخته بودیم چیزی

شبیه به دیوونه خونه بود قسمت اهدای جوایز آقای پدر بزرگ فوق العاده بود مامان بزرگم ذوقش منو کشته

یه زیر شلواری آبی ازینا که فوق العاده گشاده میشه توش شنا کرد دوخته بود برا بابابزرگم با یه بلوز که

فوق العاده خنده دار بود این شلواره.بابا بزرگم میگفت 69نفر توش جا میشن من موندم رقم به این روندی رو

از کجا آورد ما در حین اهدای جوایز دست میزدیم از نوع خرکی و وحشیانه و هی هوه هوه میکردیم

که چیزی شبیه به شادی نبود شبیه به خل وضعی(خل وعضی) بود

پ.ن.4:امیر علی تخس هم هی میگفت تولو تولو توعودت مبائک(تولد تولد تولدت مبارک) این شوتو کجای دلمون

بزارم موندم

موقع اهدائ جوایز :

عاغای پدربزرگ:

ما همه:

همسایه ها (چون در پنجره ی مامان بزرگم اینا باز بود: ای کصافطا الان موقعه اهدای جوایزه؟؟

ای مرض کوفت برید بتمرگید 1 نصفه شب حس و حالو پروندین

من:آینه آینه

پ.ن.5:به لحظات ملکوتی خدایا غلط کردم از ترم بعد از اول ترم همه درسارو خر میزنم نزدیک میشیم

توروخــــــــــــــــــدا خیلی دعا کنید که درسا پاس شه با نمرات 20 همه(جون عمه استادا)

پ.ن.6:راستی امشب آیه ی و ان یکاد و حرز امام جواد(ع) و حرز امام رضا(ع)رو نوشتم وصل کردم به

خودم ایشالا از بلا در امان بمونممممممممم آمـــــــــــــــــــین

به کارت!

(15)

بـکــــــــــــــــــــــــــــــــارتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ را درست بخوان

یکبار دیگر اینگونه برایت تفسیر کرده اند!

یعنی صاحبش بکاره تو می آید...

چون هنوز این یکی را امتحان نکرده ای...!

اما وقتی بکارت را از او گرفتی دیگر بکاره تو نمی آید...!

چون دیگر امتحانش کرده ای....میروی سراغ دیگری که بکاره تو بیاید!!!!!!!!!!!

اینها افتخار نیست بدبخت

اینها عقده های تو میباشند عقده میفهمی ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

راستی یکی هست که بکارت رسیدگی کند....؟؟؟!!!!!



پ.ن.1:امیر علی تخسه(پسر داییم 2/5 سالس) شب جمعه ای عاشقم شده بود خفن نگاهای عاشقانه ی چیزی

مینداخت به همه جای من یعنی تو روحش اگه رو من هوس داشته باشه

مامان امیر علی: زهره عروسم میشی؟

امیر علی تخسه: دنم میسی(دوبله فارسی:زنم میشی ؟)

من:

مامان بزرگم:لی لی لی لی

من:

همه:دس دس عروس باید برقصه


پ.ن.2:اینو یه جا خوندم انقدر خندیدم  چون از عجیجمش خاطره دارم یه بار پسر عمم از خط دوستش اس داد

بعد من فرداشبش اس دادم  به همون خط عجیجم عجقم اینا و اصلا فکر نمیکردم سیمکارت دوستش باشه

دیدم علی چند روز بعد منو کشید به فحش که دوستم همه جارو پر کرده همه دوستام اس که میدن آخرش میزنن

عجیجم عجقم اما من اصلا به رو خودم نیاوردم که...

حالا میریم سر داستان

گویش دختران در سال81:عزیزم عشقم چرا ناراحتی؟

گویش دختران در سال86:عزیزم عشقم چرا ناراحتی قلبونت برم؟

گویش دختران در سال91:عجیجم عجقم چلا ناراحتی قلبونت بلم؟

گویش دختران در سال 96:دیبیلیم عولوپولو بیلی بولونات


پ.ن.3:خل شدم رفت من از دست رفتم

مردانه رفتن...!!!!


(14)

با آنکه زنـــــــــــــــــــــــــــــــم ...

نمیــــــــــــــــــــــــــــــترسم اگر نگاهت کنم و بگویم دوســــــــــــــــتت دارم...

نمیــــــــــــــــــــــــــــــترسم اگر بار اول من ببوسمت ...

میدانی همه زنـــــــــــــــــــــــها اندکی مردانگی دارند...!

ولی وای بر تو که با اندکی زنانگیـــــــــــــــــــــــت ناز کنی........!!!!!!!!!!!!!!!!

مردانه میروم......!!!!!!!!!!!!!!!!


پ.ن.1:واسه خنده(اینکه توی فیلما نشون میدن زن با پاشنه بلند میدوئه همش جلوه های ویژه ست

من الان با کفش پاشنه بلند نشسته بودم رو مبل چایی از دستم افتاد....

عاغا من نبودم بوخودا واسه خنده بود 

ولی زیاد دلم واسه پاشنه بلند تنگ شده از بعد گچم اصلا نپوشیدم دلم براش لک زده

زنداییم چند روز پیشا میگفت زهره الان دلت لک زده واسه دوییدن نه؟

من: نه اتفاقا اصلا              

زنداییم تو دلش با خودش:کصافط آدم ضایع کن -

زنداییم تو ظاهر:پس بهت بدم نمیگذره که پات تو گچه          

من تو دلم: اصن به تو مربوط نیس+آیکون زجه زدن

آخه بگو تو فوضولی به تو چه من دلم واسه چی لک زده ایش

پ.ن.2:امیدوارم توی زندگیت جزئه اون دسته از افرادی باشی که یکی از پشت چشماتو گرفت فقط یه نفر تو ذهنت بیاد نه چند نفر(آره جون عمت
)

پ.ن.3:امروز بعد از مدتها رفتم دانشگاه فکرکنم انگشتام بی حس شن از بس باید جزوه بنویسم

الان با خودت میگی خوووو کپی بگیر دیوونه اما من فقط دست خط خودمو باید بخونم اونجوری عمرا بفهمم مگر در موارد خاص که دیگه مجبور شم

پ.ن.3:هی داره بلا سرم میاد تصمیم گرفتم آیه ی (و ان یکادو...)بنویسم وصل کنم به خودم که بلا سرم نیاد

من صدقه هم زیاد میزارم اما چون به چشم و نظر زیاد اعتقاد دارم تا آخر این ماه نمیرم شانس آوردم

پ.ن.4:همچنان لنگان لنگان قدم میزنم البته امروز خیلی سخت بود حسم میگه  پاشنه ی پام دوسداره بزنه

لهم کنه از بس خستش کردم الهی اجرش با خدا


زن عاشق!

(13)

چـــــــــــه حـــــــریصانه مــــــــرا بوســــــــیدی...!

و چـــــــــه وحــــــــشیانه رختــــــــــم را دریـــــــــــدی...

و مــــــــــن چـــــــــــــه عاشــــــــــــــــقانه دست بر هــــــــوسهایت کشـــــــــیدم...!

امــــــــا کــــــــاش میفهمیـــــــدی کــــــــه زن

تــــا عاشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق نباشــــــــــــد ...

نمیبوســـــــــــــــــــد

نمیبویــــــــــــــــــــــــــد

و تســــــــــــــــــــــــــــــلیم نمیکند رویـــــــــــــــــــــــاهای عریانـــــــــــــــــــــــش را....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پ.ن.1.تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است که میگذرد اما دق میدهد تا بگذرد!!!!!

پ.ن.2:اصلا به روی خودم نمیاورم که نیستی هر روز صبح شماره ات را میگیرم...

.

.

پ.ن.3:چهارشنبه مراسم بله برون انجام شد کلی لباس پرو کردم تا به گچ پام بیاد خداروشکر زیبا شدم و بالاخره

تیپ زدم و هی باید جور این محرم بودن به دامادو میکشیدم با این پای شل چاقوی کیک رو با چند عدد قر دادم و

ازونجاکه خرج داشت داماد مقداری هزینه کرد تا چاقو تحویل داده بشه و باز واسه حلقه چنتا دیگه قر با این پام اومدم باز خرج داشت سرفید

خداییش کمر درد بدی گرفتم بعدش ایشالا پام چیزیش نشه آمیــــــــــــــــــــــــــن الهی

پ.ن.4:امروزم عقدشون بود 

راستی انقدر دوسداشتم بدونم وقتی برا اولین بار که بهم محرم میشن و داماد چادر و از رو سر عروس میکشه دقیقا چه حسی دارن یعنی مردم از فوضولی عاغا

اما خووووووووووووووووووو همه میگن خودم بعدا خواهم فهمید

به نظرم خیلی حس شیرینی خواهد بود

ایــــــــــــــــــــــشالا همه زوج ها خوشبخت شن

واسه خوشبختیه همه دعا کنید

آخه چرا  غیرت مرد؟حیف غیرتتون نیس تونوخداااااااااا!

(12)

به نــــــــــــــــام عشـــــــــــــــــــــــــــق جســــــــــمت را لــــــــگد مـــــــال میکنند...!

لــــــگد مال بوســـــــــه های هـــــــــــوس آلودشــــــــــان میکنند...!

و باز به نــــــــــــام همان عشــــــــــــــــــــــــــق.....

فراموشـــــــــــت میکنند....

و به نــــــــــــــام نجـــــــــــــابت باید ســــــــــکوت کنی ...

و به نــــــــــــــام صبـــــــــر از درون ویــــــــــران شــــــــــوی........!!!!!!!!!!!!

 تقصیره هیچکـــــــــــس نیســـــــــــــــت

که قانـــــــــــــون غیرتشــــــــــــــان را قلـــــــــــــم غـــــــــــریزه امضـــــــــــــا کـــــــــــرده اســـــــــــت....!!!!!!!!!!!!!!!!!!


پ.ن.1:گاهی اوقات اتفاقاتی تو زندگی آدم میوفته که دلت میخواد خدارو گیر بیاری تو چشماش زل بزنی و بگی

خب الان که چی؟؟؟؟؟؟

4شنبه بله برون دایی ته تغاریمه من با این پا آخه چه جوری لباس بپوشم؟ چطوری بشینم؟چطورییییییی؟

نه میشه جوراب شلواری پوشید نه دامن نه شلوار تنگ من بدم مباد از شلوار گشاددددددددددددددد خدا آخه من چی بگم الان؟!

پ.ن.2:یه نفس عمیق

خدایا غلط کردم اونارو گفتم ایشالا پام خوب شه به درک که نمیتونم تیپ بزنم والا اما من میخواممممممممممممم

پ.ن.3:امیر علی پسر داییه تخسم(درست نوشتم یا نه)؟

انقدر شیطونه که دوسداری بخوریشو بعدشم بزنیش مفصل چند روز پیشا بیشعور یهو زد تو

بینی مامانش ضعف رفت بیچاره بعد داد میزد بلند رو به مامانه مجروحش که

حســــــــــــــــــاس نشـــــــــــــــــو

(دیالوگ ارسطو در سریال پایتخت)اول واسش ازون خشما اومدم با جذبه بعد چلوندمش بهم

این جیگر 2.5ساله رو آخه بزغاله تو حساس نشوت چیه

من+تو=محال!!!!!!

(11)

کجای زندگی را با تو مشترک بوده ام؟!!!!!!!!!

که حالا تلفن خوش خیالت تو را مشترک مورد نظر من میخواند؟!!!!!!!!!!!!!!!

مورد نظر شاید.....!  

                                  ولی مشترک.....؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

هه...

گفتم که خوش خیال است....!!!!!!!!!!

                                                               من+تو=محال!!!!!!!!!!



پ.ن.1.حالم خوب است اما تو باور نکن...!!!!!!!!!!!